رضا صادقی: دنیا ایستاد و علی پیاده شد / از اول تا آخر برنامه اشک ریختم
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۹۲۵۷۲
"هم رفیق" آخرین برنامه ای بود که علی انصاریان مهمان آن بود و درست چند روز قبل از بستری شدنش در بیمارستان ضبط شد
رضا صادقی خواننده پرطرفدار پاپ درباره حضور با علی انصاریان در برنامه هم رفیق گفتگو کرد.
به گزارش طرفداری، رضا صادقی خواننده پرطرفدار پاپ به همراه مرحوم علی انصاریان مهمان دهمین قسمت از برنامه هم رفیق بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضا صادقی در گفتگو با ایرنا از برنامه ای حرف زد که برای او به یک حسرت بزرگ تبدیل شده است.
برنامه ای که با علی انصاریان میهمان بودید حسرت بزرگی را برای همه به همراه داشت.
چه بگویم، خیلی ناراحت کننده است و نمی توانم درباره این موضوع حرف بزنم.
به طور حتم با دیدن این برنامه افسوس بزرگی خوردید.
با رفیق خود در برنامه ای حاضر شدم و کلی خاطرات خوب را با هم مرور کردیم، خندیدیم و از کنار با هم بودن لذت بردیم. من دوست داشتم این برنامه را با خود علی انصاریان تماشا می کردم اما نشد که نشد. حالا فکر کنید این برنامه را باید زمانی تماشا کنید که دوست صمیمی تان دیگر در دنیا نیست و مسافر بهشت شده است.
رفاقت شما با انصاریان به چند سال پیش بر می گردد؟
همان طور که در برنامه گفتیم رفاقت ما به دو دهه پیش بر می گردد. در این سال ها رفاقت خوبی با یکدیگر داشتیم و همیشه با افتخار گفته ام علی انصاریان یکی از بهترین و عزیزترین دوستان من بوده است. او اگرچه از دنیا رفت اما نام و یادش تا ابد در قلب من حک شده است.
یکی از تلخ ترین آیتم های این برنامه لحظه ای بود که علی انصاریان پس از خواندن آهنگ وایسا دنیا وایسا دنیا گفت ای کاش دنیا وای می ایستاد و آدم می تونست جایی پیاده شه.
من از اول این برنامه تا لحظه آخر اشک ریختم، وقتی این صحنه را دیدم غم و ناراحتی ام صد برابر شد. دنیا ایستاد و علی عزیز پیاده شد. من فقط از خدا یک چیز می خواهم.
چه چیزی؟
علی جوان خوب، خوش قلب و دوست داشتنی بود و همان طور که گفتم با ریشه بود، او به خانواده اش اهمیت زیادی می داد، برای پدرش زحمت زیادی کشید و پس از فوت پدر هر کاری می کرد تا خنده را بر لبان مادر بنشاند. مادر او غم بزرگی را این روزها تجربه می کند و از خداوند بزرگ می خواهم به او صبر بدهد و کمک کند تا این روزهای تلخ برای او پشت سر گذاشته شود هر چند غم علی تا پایان عمر با مادر و خانواده عزیز وی خواهد بود.
در این مدت با مادر علی انصاریان در ارتباط بودید.
با مادر او خیر ولی با داماد آنها در ارتباط هستم. من هنوز مرگ علی را باور نکرده ام و نمی توانم قبول کنم او دیگر در این دنیا نیست.
ممکن است روزی آهنگی برای علی انصاریان بخوانید.
نمی دانم، در حس خودم نمی گنجه کسی که در تمام آهنگ ها کنارم بود دیگر نیست و باید روزی برای او آهنگ بخوانم.
اخبار داغ
قول مهاجم لیگ برتری به نزدیکان گل محمدی: فصل آینده پرسپولیسی می شوم جزییات درگیری لفظی کریم انصاری فرد با سرمربی تیمش کرونا جان تپل ترین بازیگر جوان ایرانی را هم گرفت + عکس پوشش متفاوت صبا راد پس از بازگشت به ایران + عکس پپ گواردیولا بایرن مونیخ و هانسی فلیک را به مبارزه دعوت کرد حراج لیونل مسی برای کمک به کودکان مبتلا به سرطانمنبع: طرفداری
کلیدواژه: علی انصاریان رضا صادقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۹۲۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیا در آغوشم؛ به یاد «حسین بختیاری» که بهار پر کشید
به گزارش مبلغ، روایت زیر دریافتی ادبی از اشعار روضه های زنده یاد «حسین بختیاری» است که به نقل از مجله خیمه منتشر شده است. حسین بختیاری، مداح جوانی که در تلاش برای زندهکردن سبک های قدیمی روضه خوانی بود و شعرهای خاصی میخواند. او در نوروز ۱۴۰۳ درگذشت. متن کامل این روایت ادبی را در این شب زیارتی امام حسین(ع) در زیر می خوانید:
قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قلب است/ آنجا که نبض واژههای تو دلتنگ میشود»
بهار است و در خیابان بهار، سیل باران چشمها، قلب تو را میبرند تا حرم سیدالکریم. آنجا ایستاده در انبوه چشمهای بُهت زده و اشکهای خشکیده روی گونهها و بغضهای گلوگیر، پدرت میآید چنان که «الفِ قامت او، دال» و «همهٔ هستی او در کف گودال»؛ کسی ناله سر میدهد: «خمیده، خمیده، رسیدم به تو / شکستم، شکستم، دم جسم تو» همه بیاختیار، نوحه میکنند: «جوانان بنیهاشم بیایید…»
*
قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قبله است/ آنجا که شعر تو آواز میشود»: «کفن که دست مرا بست، دست تو باز است/ و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
کسی هست که بداند این بیت از کیست؟
آن واژهها، آن تک بیتهای تَرانگیز، آن تکههای طنیندار، موجی شدند جوشیده از جنازهٔ تو. جاری، میانهٔ امواج ناکجاهایی که هم حقیقتاند و هم مجاز. آن بیتها که خوانده بودی، باران شدند در آغاز این بهار: «مگر که صحبت ما، صحبت رفاقت نیست/ بغل بگیر مرا، احتیاج من بغل است»
می دانی، بعد رفتنت، این دلگویهات، مثل رنگین کمان، همهجا پخش شد که گفته بودی: «من کیفی که در خونهٔ امام حسین کردم و زندگیای که کردم، شاید پادشاهها نکرده باشن… اونقدر به من خوش گذشته…»
*
قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قاصدک است/ آنجا که شعر برای تو پرواز میشود»
صدایت بین «پیج»ها پیچید که خوانده بودی: «شعرهایم همگی درد فراق است، ببخش» ولی چه زود، از روزگار فراق گذر کردی و به دلبر رسیدی. چنانکه رفیقت سرود: «برادر رفتی و ما را غمی جانکاه میماند/ طریق وصل دلبر را، دلی همراه میماند»
*
قلبت ایستاد، «این واژههای عاریهای را ببین چه سان / در سوگ قاف عشق، چه بیبال میشود»
آنک، بذر جسمت را در آستان سیدالکریم کاشته اند. تا چشم کار میکرد، باران اشک بود که آبیاریات کنند. باز زمزمهٔ صدای این شعر روضهٔ تو بلند میشود: «من آخرش همه را میکشم به سوی حرم/ که عشق را سر هر کوچه جار باید زد»
«تا نگاه میکنی، وقت رفتن است»؛ که آن صدای کشیدهٔ تو، بندی از زیارت اربعین را درآیین کاشت جسم، فریاد میزند: «یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الاُمة»
همه کشیده و بلند میگویند: «یااااا حسین».
باز صدای تو در فضا میپیچد: «صد شکر میکنم که به لطف خدای خویش/ عمرم به روضهخوانی آن پاره تن گذشت»
*
قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قلب است/ آنجا که یاد تو تکثیر میشود»
* ابیات «و قاف» برگرفته از شعر زنده یاد قیصر امین پور است
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902086